مباحثی ازریاضی علمی -آموزشی درباره وبلاگ ![]() (فراگیری علم ریاضی محتاج دقت،توجه وتفکر است،اگر از حل تمرینی باز ماندید مایوس نشوید فکر کنید وقوه اندیشه خود را به کارببرید حتما موفق خواهید شد).به وبلاگ من خوش آمدید ،هدف این وبلاگ آگاهی بخشی به دانش آموزان عزیز میباشدو همچنین همکاران گرامی در صورت صلاحدید می تواننداز مطالب آن برای پر بار نمودن ساعات تدریس ریاضی استفاده نمایند،لطفا ما را از نظرات و پیشنهادات ارزشمندخود برای بهتر شدن مطالب وبلاگ آگاه سازید. آرشيو وبلاگ
نويسندگان دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : نوراله شکری
حسابان چاپ 89
ریاضی سه چاپ 89
دو شنبه 23 اسفند 1389برچسب:, :: 1:5 :: نويسنده : نوراله شکری
چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, :: 1:6 :: نويسنده : نوراله شکری
سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 1:37 :: نويسنده : نوراله شکری
ازضرب من تا جمع تو راهی بجز تفریق نیست دل خوش به مجموعم مکن اینجا مگر تقسیم نیست با رادیکال عشق بیا تا بشکند مجذور من چیزی نگفتن بهتر از سینوس تو آلفای من سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : نوراله شکری
زمستان
برگی از دفتر شعر استاد مهدی اخوان ثالث ![]() سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت، سرها در گریبان است كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید، نتواند كه ره تاریك و لغزان است وگر دست محبت سوی كسی یازی به اكراه آورد دست از بغل بیرون كه سرما سخت سوزان است نفس، كز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریك چو دیوار ایستد در پیش چشمانت نفس كاین است، پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیك ؟ مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چركین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور منم، دشنام پس آفرینش، نغمه ی ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد تگرگی نیست، مرگی نیست صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است من امشب آمدستم وام بگزارم حسابت را كنار جام بگذارم چه می گویی كه بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد ؟ فریبت می دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست حریفا ! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است حریفا ! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یكسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان نفسها حبس، دلها خسته و غمگین درختان اسكلتهای بلور آجین زمین دلمرده، سقف آسمان كوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 1:1 :: نويسنده : نوراله شکری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم,خیره به دنبال توگشتم شوق دیدار تو لبریزشد از جام وجودم شدم آن عاشق دیــــوانه که بـــــودم در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صدخاطره خندید,عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و درآن خلوت دل خواسته گشتیم من همه محو تماشای نگاهت... آسمان صاف و شب آرام,بخت خندان وزمان رام خوشه ماه فرو ریخته در آب... شاخه ها دست برآورده به مهتاب... شب و صحرا و گل و سنگ ... همه دل داده به آواز شباهنگ... یادم آمد تو به من گفتی از این عشق حـــذر کن لحظه ایی چند بر این آب نظر کن آب آیینه عشق گذران است تو که امروزنگاهت به نگاهی نگران است باش فردا که دلت با دگران است تا فرامــوش کنی چندی از این شهر سفـــــــــرکن با تو گفتم :«حذر از عشق ندانم,حذر از عشق ندانم» سفر از پیش تو هرگز نتوانم... روزاول که دل من به تــمــنای تو پر زد چون کبوتـــــــــر لب بام تو نشســــــتم تو به من سنگ زدی من نرمیدم,نه گسستم باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم,همه جا گشتم و گشتم «حذر از عشق ندانم ,سفر از پیش تو هرگز نتوانم» اشکی از شاخه فرو ریخت,مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت اشک در چشم تو لرزید,ماه بر عشق تو خندید یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم..... پای در دامن اندوه کشیدم,نه گسستم نه رمیدم رفت در ظلمت غم آن شب شب های دگر هم نگرفتی دگر از آن عاشق آزرده خبر هم نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : نوراله شکری
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است در من انگار کسی در پی انکار من است یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است یک نفر ساده , چنان ساده که از سادگی اش می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش آه ای خواب گران , سنگ سبک بار شده بر سر روح من افتاده و آواره شده رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است اول اسم کسی ورد زبانم شده است در من انگار کسی در پی انکار من است یکنفر مثل خودم تشنه دیدار من است یکنفر سبز چنان سبز که از سر سبزیش می شود پل زد از احساس خدا تا دل خویش آی بی رنگ تر از آیینه یک لحظه بایست یک شنبه 8 اسفند 1389برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : نوراله شکری
اعداد خيلی بزرگ
شما اعداد میلیون، میلیارد وبیلیون را می شناسید. اما آیا عددهای بزرگ تر بعد ازاین ها را می دانید؟ ترتیب این اعداد به این گونه است: میلیون، میلیارد، بیلیون، تریلیون، کوادریلیون، کوینتیلیون، سیکستیلیون، سپتیلیون، اکتیلیون، نونیلیون، دسیلیون و... . این الگوحدود سال 1484میلادی به وسیله نیکولاس چاکوئت (1488-1445Nicolas Chuquet) که اولین فرد فرانسوی نویسنده مقاله ی جبری بود، ابداع شد. چاکوئت برای نام گذاری آن سری از اعداد بزرگ که توان هایی از 10هستند از000/1000 شروع کرد و آن را میلیون نامید. سپس توان های متوالی میلیون را به صورت 10 یا همان 1000000 مرتب نمود و به گونه ای که در ستون سمت راست جدول زیرمشاهده می کنید نام گذاری کرد.هرچند که با گذرایام موضوع به همین سادگی باقی نماند. درقرن هفدهم، تعدادی از ریاضیدانان با نفوذ فرانسوی تصمیم گرفتند ازهمان نام ها برای نشان دادن توان های متوالی1000 یعنی 10یاهمان 1000 به گونه ای که در ستون وسط جدول زیر مشاهده می شود استفاده کنند. این انحراف از سیستم چاکوئت عملی تر و بهتر به نظر می رسید وهمان سیستمی است که امروزه درایالات متحده آمریکا به کار می رود(عدد 000 000 1000 را یک بیلیون می نامند). درسال 1947 نخست وزیردولت بریتانیا، هارولد ویلسون به مجلس عوام اطلاع داد که ازاین پس در آمارهای دولتی کلمه بیلیون به جای 10 به کارمی رود. این عمل در تایید و موافقت با آمریکا بود.هرچند که سیستم اصلی چائوکت هنوز هم در بریتانیا به کارمی رود. توصیه می شود ازچنین کلماتی در ارتباطات بین المللی استفاده نشود! بعد ازاستفاده ازسیستم آمریکایی، فرانسه درسال 1948 به سیستم اصلی چائوکت برگشت وهمچنین این سیستم برای استفاده درمباحث علمی درمجامع بین المللی مورد تصویب قرارگرفت ودرسال 1961هر سیستم دیگری غیر قانونی اعلام شد.سیستم آمریکایی در روسیه نیز استفاده می شود به جز میلیارد که به جای بیلیون به کار می رود.
باتشكر از انجمن تخصصي رياضي (آقاي رستمي وهمكاران) ادامه مطلب ... پیوندهای روزانه
پيوندها
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |